... یاد من باشد

Saturday, April 30, 2005

کافه چی

زن میپرسه: زنگ زدی اداره برق؟ بعد رو به من میگه: آخه کابل برق کوچه مشکل داره و باعث شده در خونمون هم برق داشته باشه
مرد جواب میده: نه زنگ نزدم
زن: این دیگه شوخی نیست. برادر علی آقا هم همینطوری مرد دیگه
مرد: سرنوشت آدم هرچی باشه همون میشه
زن: وا این حرفا چیه؟ اگه اینطوره یک چاه جلو پاته چشماتو ببند برو جلو بگو اگه سرنوشتم باشه میفتم توش. خدا به آدم عقل داده
من به زن میگم: خوب چرا خودت زنگ نزدی؟
میگه: آخه دیشب که فهمیدیم آقای احمدی همسایمون با حمید و این آقا(اشاره به شوهرش میکنه) ایستاده بودن. مَردن مثلا
میگم: خوب چه ربطی داره کارش یک تلفن زدن بوده
میگه: این کارا به من ربطی نداره. تا وقتی مرد خونه هست که این کارا به زن نمیرسه
و من پیش خودم فکر میکنم اگه تو جامعه ما زن ناتوان و ناچیز شمرده میشه, اگه حق و حقوقش پایمال میشه, اگه تعریف جامعه ما از زن یک موجودیه که وظیفه اش از صبح تا شب شستن و پختن و روفتنه و هیچ کار دیگه ای رو نمیتونه از عهدش بربیاد, کی مقصره؟ چی باعث شده زنها خودشون هم اینطوری فکر کنن؟ آیا واقعا ناتوانن؟ که البته تجربه نشون داده اینطور نیست. آیا این دنیای مردسالار ماست که باعث شده این دیدگاه در خود زنان هم القا بشه؟ برفرض هم که اینطور باشه حالا چی؟ تا الان نمیذاشتن چاه جلوی پاشون رو ببینن اما حالا که دیدن چرا خودشون چشمهاشون رو میبندن؟ یا یک عده هم که به خیال خودشون باز میکنن حق وحقوق خودشون رو به این میدونن که پا جای پای مردان بذارن و اینطوری تایید کنن که ما خودمون هیچیم. اینطوریه که وقتی یک عده هم به صورت معقول صحبت از احقاق حقوق زن میکنن با پوزخند و تمسخر مواجه میشن. نمی خوام همه تقصیرها را گردن خود زنها بندازم که مسلمه که اینگونه هم نیست اما بی تقصیر هم نیستن

8 Comments:

  • At 2:50 PM, Anonymous Anonymous said…

    سلام عاطفه جون
    چند روزه پیش شنیدم که خانمی داشت به آقائی بد و بیراه می گفت که فلان است و فلان نهایتا هم گفتند که ای بابا اینا مرد که نیستن از زن هم پست ترن؟؟؟؟

     
  • At 9:29 PM, Blogger Pezhman said…

    تنبلی اون خانم چه ربطی حقوق زنها داره؟ من خیلی زنها رو دیدم خودشون از صد تا مرد کاری تر هستن. که نشون نمیده که جامعه بازه

     
  • At 9:57 PM, Blogger عاطفه said…

    This comment has been removed by a blog administrator.

     
  • At 10:03 PM, Blogger عاطفه said…

    مسئله اون خانم تنبلی نبود خود کم بینی بود. چیزی که متاسفانه خیلی از زنهای ما دچارش هستن. عدم اعتماد به نفس که نمیدونم نتیجه چیه!؟ کاری بودن نشون دهنده جامعه باز شاید بطور مستقیم نباشه اما اعتماد به نفس چطور؟

     
  • At 9:15 AM, Blogger Yao said…

    ببین این نمونه ها زیاده ، برعکسش هم خیلی هست . تخمینی فرض کنیم فقط یک در صد مردم دنیا دوست دارن به روشهای غیر احمقانه زندگی کنن، حالا ما چرا خودمونوشیشدروهشدر بکنیم؟
    اگه می خوای مطالب اینجا یادت بمونه ، پیشنهاد من اینه که خیلی منفی ننویس. چون تاثیر خوبی روت نمیذاره

     
  • At 9:45 AM, Blogger عاطفه said…

    اما سیمین جان زندگی اون 90% بقیه تو زندگی ما بی تاثیر نیست چون ما اجتماعی هستیم. در مورد اینکه گفتی مطالب منفی, اینا چه اینجا نوشته بشن چه نشن تو ذهن من هستن و من سعی میکنم بیشتر از اینکه روم تاثیر منفی بذاره ازشون درس بگیرم

     
  • At 6:55 PM, Anonymous Anonymous said…

    nدوست عزیز برای به وجود آمدن یک مقوله همیشه سوژه و ابژه باید دست در دست حرکت کنند و مطمئن باشید هر دو طرف تاثیر دارند

     
  • At 11:41 PM, Anonymous Anonymous said…

    ina vagheiate,ama dar kenare harf zadan bayad amal ham kard(talashe elmi,farhangi,ejtemaei,ghanooni),
    age ma sabr konim aval ghanoon dorost beshe bad ma be zendegimoon beresim laaghal forsate ma gozashte
    be nazare man bayad bejaye harfaye chand sale shoroo konim

     

Post a Comment

<< Home