... یاد من باشد

Sunday, February 19, 2006

یک ساعت زندگی

نیم ساعت راه رفتن زیر بارون، 20 دقیقه نشستن توی پارک و تاب سواری تو هوای بعد از بارون، تماشای شور و نشاط کودکانه ی بچه ای مشغول بازی و عشق مامانی که کودکش رو توی بازی همراهی می کنه. آخیششش! می گم این زندگی هم قشنگه ها

Wednesday, February 15, 2006

شمشیرهایتان را غلاف کنید. سنگ نزنید. آتش ها را فرو نشانید. دیگر بس است. دیگر هیچ کاریکاتوریستی شیخ شمشیر به دست و بمب بر سر نمی کشد. همه دنیا فهمیدند که اسلام شما دین صلح و صفاست. دیگر بس است
در راستای جولان دهی این قشر عزیز و آزادی ادیان و مذاهب، پریروز که تمام دراویش ایران در قم، منزل آقای شریعت که ظاهرا از دراویش گنده قم بوده، جمع شده بودن و اونجا حسینیه ای راه انداخته بودن، ریختن اونجا و گاز اشک آور زدن و کلی کتک کاری بعدم حسینیه رو تعطیل کردن و طبق معمول هم کسی کاری به کارشون نداشته

Monday, February 13, 2006

صد البته انرژی هسته ای حق مسلم ماست. مثل تمام حقوق انسانی و شهروندیمان. مثل حق برابری و برادریمان. مثل حق آزادیمان و هزار و یک حق پایمال شده دیگرمان

Saturday, February 11, 2006

شوخی با عشق

نقل است از جناب ارسطو که: ای جوان 3 رکن اصلی زندگی را به خاطر بسپار
دوست بدار اما عاشق مشو
عاشق شدی برای عشقت بمیر
برای عشقت مردی، خاک بر سر بی جنبه الاغت

دیگه اینکه می گن: عشق مثل جیش کردن تو شلوار می مونه، همه می بینن اما فقط خودت گرماش رو حس می کنی

و آخر اینکه نقل می کنن از افلاطون که: عشق در هر صورت نیکوست زیرا از دو حال خارج نیست، یا موفق است یا ناموفق. اگر موفق باشد خوشبخت می شوی و اگر ناموفق فیلسوف

Wednesday, February 08, 2006

* حقیقتشون رو که برای خودشون روشن می کنی از دستت عصبانی می شن و باهات دعوا می کنن

* دیشب چه غلغله ای بود از دختر پسرایی که تو خیابون تو صف عدس پلوی نذری و شیر کاکائو وایساده بودن

Tuesday, February 07, 2006

این روزا سریال ها و برنامه های تلویزیون من رو یاد قلعه حیوانات جرج اورول می ندازه

Saturday, February 04, 2006

هدیه

من از نهایت شب حرف می زنم
من از نهایت تاریکی
و از نهایت شب حرف می زنم

اگر به خانه من آمدی برای من ای مهربان چراغ بیاور
و یک دریچه که از آن
به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم

Thursday, February 02, 2006

باز هم اعتقادات مذهبی

باز دوباره محرم و صفر، ازین 2ماه بدم میاد، سرشار از غم و غصه. موسیقی گوش کردن، لباس رنگ روشن پوشیدن، خندیدن و هرگونه شادی تو این دو ماه اکیدا ممنوع، از همون ممنوعیت های اجتماعی که از هزارتا قانون بدتره. روز روزش تو این مملکت شادی به مردم حرومه این دو ماه که دیگه هیچی. عوضش تا دلت بخواد هیئت و روضه خونی و تو سر و سینه زدن و بعدشم بساط بخور بخور. اصلا فرض کنید من لامذهب اما باور کنید اینا شان امام حسینشون رو هم که بقول خودشون خیلی احترام براش قائلن تا همین حد پایین آوردن. من از بچگی با مامانم ازین مراسمای روضه خونی زیاد رفتم، کسایی که میان روضه 2 دسته ن یک عده خانومای پیر که عصر حوصله شون تو خونه سر میره و میان می شینن یک چرتی می زنن بعدم چای و شیرینی می خورن و چهارتا غیبت می کنن و صد البته دخترای دم بخت رو ورانداز می کنن که لیستشون تکمیل بشه، یک عده هم فک و فامیل و در و همسایه که چون دعوت شدن، برای اینکه صاحبخونه بدش نیاد میان، دیداری هم با اقوام تازه می کنن و ایضا غیبت و دید زدن دخترای دم بخت. البته انصافا تو این مراسما چیزیم برا گوش کردن وجود نداره. تا اونجایی که حافظه من یاری می کنه یا حرف از نجس و پاکی بوده و اینکه باید وقت وضو گرفتن از 4 انگشت بالای آرنج آب بریزی که اگه بشه 3 انگشت وضوت باطله، یا حرف از اینکه جوونا موهاتون رو نامحرم نبینه که اون دنیا لز درخت زقوم با همون تار مو آویزونتون می کنن و شلوار رنگ روشن نپوشید و ... این از مراسمای زنونه. مراسمای مردونم بهتر از این نیست البته فقط یکمی هم بعد سیاسی می گیره در جهت تحکیم موقعیت حکومت از طریق اعتقادات مذهبی مردم. معنویت قضیه هم خلاصه میشه به همون نیم ساعت گریه و سینه زنی و بعدم به خاطر اون گریهه از خدا باج می خوان. ماشالا منبع درآمد خوبیم که برا آخوندا و مداحا درست شده. یکی نیست بگه تو اگه واقعا برا امام حسین می خونی این ساعتی 100000 تومان گرفتنت چیه؟! راست می گی بیا مجانی بخون. واما به نظر من مهمترین و بهترین بعد قضیه تو این مراسما همون بعد شکمیه که لااقل بین این همه آدم مفت خور چارتا آدم مستحق هم چند شب غذای خوب می خورن. خداییش قیمه و قورمه سبزیش خوردن داره. خداییش حسین برا این چیزا شهید شد؟ اصلا تاثیر این روضه ها تو زندگی فردی و اجتماعی مردم چیه؟ حتی تاثیر 1ساعته هم نداره. این همه هزینه اگه صرف قشر کم درآمد بشه چقدر فقر و فحشا و دزدی و کلا فساد کم میشه. حالا مدیریت تهران اگه 15 میلیارد ریال اعتبار برای هیات های عزاداری اختصاص میده کلی نفع براش داره اما مردم چی؟ تا کی اینقدر حماقت؟
امروز توی تاکسی یک آخوندی سوار شد و شروع کرد به حرف زدن راجع بع امام حسین و سعی هم می کرد روشنفکربازی دربیاره. معتقد بود اگه تو محرم تخمه می شکنی حرمت امام حسین رو نگه نداشتی. راننده می گفت سیاه مکروهه. آخونده می گفت" بله مکروه است اما به قول معروف کلُ مکروهٌ جایز. چه بسا برای امام حسین سیاه پوشیدن مستحب هم باشد. حساب امام حسین فرق می کند". خب معلومه دیگه چون حساب امام حسین فرق می کند چه بسا مال مردم خوری و آدم کشی و 40تا زن صیغه کردن( که به نظر من هیچ فرقی با رابطه آزاد نداره) و هزار و یک چیز دیگه هم به اسم حسین مستحب که چه عرض کنم واجب است

Wednesday, February 01, 2006

...

یک پستی به دلایلی اینجا گذاشته شد و به دلایلی هم برداشته شد. فقط شرمنده فرشادجان. امتحانام تموم شد. امروزم امتحان فاینال کلاس زبانمه. فردا پس فردا یک پست خوب میذارم