... یاد من باشد

Friday, May 13, 2005

تصمیم مهم

در یکی از روستاهای ایتالیا, پسر بچه شروری بود که دیگران را با سخنان زشتش خیلی ناراحت می کرد. روزی پدرش جعبه ای پر از میخ به پسر داد و به او گفت: هربار که کسی رو با حرفهات ناراحت کردی یکی از این میخ ها رو به دیوار طویله بکوب
روز اول پسرک 20 میخ به دیوار کوبید.پدر از او خواست تا سعی کنه تعداد دفعاتی که دیگران رو آزار می ده کم کنه. پسرک تلاشش رو کرد و تعداد میخ های کوبیده شده به دیوار کمتر و کمتر شد. یک روز پدر پیشنهاد کرد تا هربار که تونست از کسی بابت حرفهاش معذرت خواهی کنه, یکی از میخ ها رو از دیوار بیرون بیاره. روزها گذشت تا اینکه یک روز پسرک پیش پدرش اومد و با شادی گفت: بابا, امروز تمام میخ ها رو از دیوار بیرون آوردم
پدر دست پسرش رو گرفت و با هم به طویله رفتن. پدر نگاهی به دیوار انداخت و گفت: آفرین پسرم! کار خوبی انجام دادی اما سوراخ های روی دیوار رو نگاه کن. دیوار مثل گذشته صاف و تمیز نیست. وقتی تو عصبانی می شی و با حرفهات دیگران رو می رنجانی آن حرفها هم چنین آثاری بر انسانها می گذارن. تو می تونی چاقویی در دل انسانی فرو کنی و آن رو بیرون بیاری, اما هزاران بار عذرخواهی هم نمی تونه زخم ایجاد شده رو خوب کنه
************************************
یکی از کتابهایی که از نمایشگاه خریدم, کتابی ست به نام "نشان لیاقت عشق" که شامل داستانهای کوتاهی از نویسندگان ناشناسه. به نظر من این کتاب خیلی بیشتر از 650 تومان که قیمت پشت جلدشه می ارزه. داستانی که اون بالا خوندین از همین کتابه. بقیه داستانها رو هم گاهی اینجا میگذارم
کتاب "سال بلوا" نوشته عباس معروفی رو تمام کردم. بزودی خلاصه ای از این کتاب رو برای کسانی که علاقمندن می نویسم. دم انتخابات ریاست جمهوریه منم جوگیر شدم وعده وعید می دم. اما به جان خودم من به وعده هام عمل می کنم, حالا می بینید. فردا باید فرم انتخاب رشته رو بدیم برای پست, این انتخاب رشته هم برای خودش دردسریه ها. آخه فقط شریفه که آدم هر گرایشی که دلش بخواد می تونه بخونه, بقیه دانشگاهها گرایشهاشون محدوده و تازه هیچ گرایش نو و جدیدی هم ندارن. خلاصه این کار که تموم بشه خلاصه ی کتاب رو می نویسم براتون
***********************************
یکی بود یکی نبود, روزی روزگاری در یک سرزمین دور نزدیک یک جنگل که قانون جنگل حکمفرما بود یک شاهزاده خوش تیپ زندگی می کرد که ازبس سفید بود بهش می گفتن سفیدبرفی
این هم از ابتکار جالب خانم ابتکار
پ.ن1: اگه کسی می دونه لطف کنه به من بگه چه کار کنم که لینکها توی یک صفحه جدید باز بشه
پ.ن2: شرمنده این رو باید اول می گفتم, حالا اینجا می گم, تشکر از دوستانی که تبریک گفتن.ببخشید فراموش کردم اول بنویسم

13 Comments:

  • At 4:52 PM, Blogger علیرضا said…

    از خدا بخواه

     
  • At 10:33 PM, Blogger Yao said…

    با اون داستان قدیمیت جان کلا م رو گفتی جالب بود

     
  • At 1:06 AM, Blogger عاطفه said…

    از خدا خواستم. 40 شب نماز شب خوندم. 40 روز با پای پیاده رفتم جمکران دخیل بستم. روزه گرفتم. خلاصه جواب نداد. خدا سرش شلوغ بود گفت از جانشینانم روی زمین بپرس. :D
    حالا یک راه بهتر ارائه بدین

     
  • At 7:39 PM, Anonymous Anonymous said…

    همه به کنار خانم ابتکار هم به کنار

     
  • At 11:27 PM, Anonymous Anonymous said…

    ghabele tavajohe onaei ke mikh ziad mikoban,fekram mikonan rahat darmiad

     
  • At 3:59 AM, Blogger Pezhman said…

    دو تا نکته: اولا (مهم) اسم دخترونه جدیده؟ تازه به کتابای درسی اضافه شده؟ ثانیا آدم باید خودش مواظب باشه به دیوارش میخ نکنن خانوم

     
  • At 12:23 PM, Blogger عاطفه said…

    شاید کبری اسمشو عوض کرده

     
  • At 12:26 PM, Blogger عاطفه said…

    اینم در نظر بگیر که اگه 99% زندگی آدم دست خودش باشه 1درصدش مربوط به اجتماعه که البته به نظر من بیشتر از ایناست. پس همیشه هم دست خودمون نیست که به دیوارمون میخ نکوبن

     
  • At 12:52 PM, Anonymous Anonymous said…

    سلام دوست عزيز لطفا با کمک به نشر آزادی پيشگام پيروزی تفکر . آزادی بيان و شرافت انسانی باشيد . به اين مطلب لينک دهيد .
    http://www.deyaar.blogfa.com/post-18.aspx
    متشکريم

     
  • At 2:47 PM, Blogger Donya said…

    link haye blogrolling manzorete?! vaghti linki ro dari ezafe mikoni ya edit, to ghesmate Target _blank ro benevis..

     
  • At 2:00 PM, Blogger عاطفه said…

    مرسی دنیاجون از راهنماییت اما من بیشتر منظورم لینکهای توی مطلب بود. در هرحال ممنون

     
  • At 2:06 PM, Anonymous Anonymous said…

    سلام / راست میگی / آخه من چند هفته ای نبودم / که حتما خوندی! / و یکی دو هفته ای هم که برگشته ام / کلی کار مونده بوده که باید سر و سامان بدم / هنوز هم گیج و ویجم / بهرحال چند یادداشت آخریت را خوندم./ برای قبولی ت هم تبریک میگم./ دیگه، دیگه این که ../ همه چیز درست میشه عاطفه خانم / به قول بازاری ها / دیر و زود داره / اما سوخت و سوز نداره!

     
  • At 8:34 PM, Blogger Pezhman said…

    اول بگو برق خودت چرا نمیاد؟

     

Post a Comment

<< Home