... یاد من باشد

Monday, June 06, 2005

رای دادن یا ندادن، مساله این است

با رای ندادن مخالفم. رای می دهم و به معین هم رای می دهم. چرا؟ من دو تا گزینه پیش رو دارم، رای ندادن یا رای دادن به دکتر معین. بیاییم اول دلایل رای ندادن و نتایج آن را بررسی کنیم

خاتمی در طول 8 سال ریاست جمهوری نتوانست خیلی از برنامه هایی را که قول داده بود عملی کند و همین باعث سرخورده شدن خیلی از افراد از اصلاح طلبان شد و یا به این نتیجه رسیدند که حتی وجود این گروه نیز تا وقتی قدرت در دست رهبری و شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام است، فایده ای ندارد. پس چرا من به شعور خودم توهین کنم ورای بدهم؟ چرا باید ما با رای دادن مشروعیت نظام را ثابت کنیم؟ اما من فکر می کنم با رای ندادن ما هیچ خدشه ای به مشروعیت نظام وارد نمی شود چون به همون تعداد که کسانی چون لاریجانی، قالیباف، احمدی نژاد، رضایی و هاشمی رای میارن آدم وجود داره که رای بدهند و نظام رو تایید کنند. با رای ندادن فقط جریان انتخابات مجلس هفتم تکرار می شود. حضور عشرت جون، کوچک زاده و افراد زیادی از این دست در مجلس نتیجه همین رای ندادن است. در این انتخابات نیز نتیجه رای ندادن انتخاب شدن هاشمی است و این بیشتر شعور ما را زیر سوال می برد. نگویید که تفاوتی نمی کند. دوران ریاست جمهوری هاشمی را با دوران خاتمی مقایسه کنید. مگر نه اینکه تورم، قتل های زنجیره ای، حضور آقا زادگان و کسانی که یک شبه ره صد ساله رفتند، باند و باندبازی و ... از زمان آقای هاشمی شروع شد؟ فقط صدای این ویولن زدن در زمان خاتمی درآمد. می گویند تورم لازمه بهبود اقتصاد بعد از جنگ است! سوالی دارم. کم نیستند کسانی که در آن دوران از هیچ به همه جا رسیدند. نمی شد این ها کمتر ببرند تا بدون تورم اقتصاد بهبود یابد؟

بگذریم، صحبت از مقایسه دو نوع دولت بود. دولت خاتمی اگر هیچ کاری هم نکرده باشد یک نتیجه داشته، مردم جرات اندیشیدن پیدا کرده اند و این با ارزش است حتی اگر در خفا باشد. آنهایی که مذهبی تر فکر می کنند معتقدند دولت اصلاحات از آزادی فقط بی بندوباری در پوشش را به ارمغان آورد. حتی اگر اینگونه باشد باز هم جای یک سوال دارد: مگر نه اینکه آزادی در نوع پوشش هم قسمتی از آزادی ست و گذار از دوران سیاهپوشی و ممنوعیت پوشیدن جوراب سفید در مدارس به رنگ ها نتیجه اش همین است؟ ضمن اینکه این گذار لازم است. فنری که فشرده شده است در اولین جهش بعد از رهایی تا حد ممکن از مکان تعادل دور می شود و با گذشت زمان کم کم به نقطه تعادل می رسد

اصلاح حکومت 20 ساله، که البته قدمتش به خاطر مذهبی بودن خیلی بیشتر از این هاست، در مدت 8 سال ممکن نیست. اما حالا که کلیدش در این سالها زده شده است، باید ادامه داد. ضمن اینکه معین طبق گفته خودش، مصلحت اندیشی های خاتمی را ندارد، البته دیگر جایی هم برای مصلحت باقی نمانده، اما اگر اینگونه هم نباشد وجود دولت اصلاحات می تواند روزنه ای یا به قول علی اوحدی، که در نامه پنجاهم قشنگ گفته، نردبان لکنته ای به سوی گذار از جمهوری اسلامی به جمهوری باشد. برای بچه ای که نمی تواند بدود یا حتی درست راه برود تاتی تاتی کردن غنیمت است. وجود حتی یک مانع، آن هم از جنس قدرت، مفید است. آمدن هاشمی بر سر کار یعنی یکدست شدن حکومت و این یعنی اینکه تا انقلاب مهدی نهضت ادامه دارد

پس من رای می دهم، به معین هم رای می دهم

4 Comments:

  • At 2:24 PM, Blogger Yao said…

    !ای نامرد

     
  • At 5:14 PM, Anonymous Anonymous said…

    شرکت کردن در انتخابات، یعنی انتخاب آگاهانه / و نسپردن آینده به دست اتفاق، تقدیر، صوفی گری و عیاری! / "آری" یا "نه" به آنچه هست، به معنی گزیدن است / و نه بی تفاوت بودن!

     
  • At 12:05 AM, Anonymous Anonymous said…

    baba shoma koja sakeni ati khanoom,enghelabe mahdi ke 27 sale pish bood,alanam doreye hokomate nayebe badi(fekr konam ye emami bood,maaref yadam rafte) ,chon hazrate mahdi ertehal yafte

     
  • At 10:34 AM, Anonymous Anonymous said…

    سلام. در جواب سوالی که کردی، دلیل اینکه اسم همسرم رو نیاوردم این بود که خودش نمی خواست شاید چون من بی پروا همه چیز رو می نویسم و اسم او شناخته شده است :)

     

Post a Comment

<< Home