... یاد من باشد

Thursday, August 04, 2005

فرهنگ استبداد

مجازات شدن به جرم اندیشه و عقیده، این همون چیزیست که مدتی ست به وفور دیده می شه. نویسنده ها، روزنامه نگارها و وبلاگرهای زندانی شده، تجمع های اعتراض آمیزی که اکترا با دخالت نیروی انتظامی، که کارش برقراری امنیته!!! به زدوخورد می انجامد، نامه های امضاء شده برای سازمان ملل و ... همه حکایت از آزادی بیان و اندیشه در این مرز و بوم داره! اما من اصلا قصدم این نیست که راجع به این موضوع صحبت کنم چون کافیه گشتی در وبلاگ شهر بزنید تا کلی مطلب راجع بهش بخونید. مطلبی که من می خوام بهش بپردازم جایگاه این استبداد در فرهنگ ایرانیه

خانواده اصلی ترین رکن یک جامعه ست. بخصوص در جامعه ایرانی که خانواده از تقدس خاصی برخورداره. بد نیست از همین جا شروع کنیم، ببینیم جایگاه آزادی در این رکن مقدس کجاست!؟ برای زن و مرد ایرانی، محدوده شخصی، پس از ازدواج معنا نداره. بلافاصله بعد از ازدواج هر دو طرف تلاش می کنن که تمام جسم و روح و عقاید و تفکرات دیگری رو تحت سلطه خودشون دربیارن. داشتن دنیای فردی یا حتی فکر کردن بهش از نظر طرفین خطر بزرگی برای بنیان خانواده محسوب میشه. بدون اینکه به این نکته توجه بشه که قراره زندگی مشترک برپایه ی اعتماد و علاقه گذاشته بشه و اگر این دوتا وجود داشته باشه هیچ چیزی نمی تونه تهدید کننده باشه و اگر هم وجود نداره که اون زندگی معنا نداره. خلاصه اینکه بعد از ازدواج مرد میشه ملک زن و زن هم ملک مرد

با گسترده شدن خانواده و اضافه شدن بچه، این قلمرو گسترش پیدا می کنه. از همون زمانی که نطفه شکل می گیره بدون اینکه در هیچ دفتری ثبت بشه سند شش دانگ بچه به اسم پدر و مادر می خوره. سند غیر قابل انتقال به صورت مادام العمر.( یک بار این حرف رو در جمعی گفتم، یکی گفت پس به اسم همسایه بخوره!؟ ) اعمال و رفتارو عقاید فرزند باید مطابق با خواسته و میل پدر و مادر باشه در غیر اینصورت با جمله " ازت راضی نیستم" در نرم ترین حالت و یا طرد شدن در شرایط حادتر مواجه می شه و باید این رو هم متوجه باشه که این ها همه در راستای دوست داشتن است.

از خانواده که خارج بشیم وارد جمع اقوام، آشنایان و در کل اجتماع می شیم. رفتارهایی از نوع نپذیرفتن نظر مخالف رو اطرافمون زیاد دیدیم. آدم هایی که به محض اینکه با عمل یا رفتاری که مطابق میلشون نیست، مواجه می شن، جبهه گیری می کنن. ایراد گرفتن از دین و مسلک و آیین افراد گرفته تا آرایش و پوشش و گاهی حتی زندگی خصوصی مردم. ماشالا خودمون هم بازپرسیم، هم وکیل، هم قاضی اون هم از نوع عادلش

واقعا اینگونه رفتار ناشی از چیه؟ این هم تقصیر حکومته؟ من هم مثل خیلی ها عقیده دارم که وقتی انسان در یک جمعی قرار می گیره یا به عبارتی در یک گروه بازی می کنه باید تمام قواعد رو رعایت کنه تا به اون گروه آسیبی نرسونه اما در مقابل گروه هم باید برای فردیت اعضاء احترام قائل باشه.
و در مواقع لزوم اون رو هدایت کنه، نه دخالت. مشکل اینجاست که ما آدم ها فراموش می کنیم که همه ما قبل از اینکه به کسی یا جمعی وابسته باشیم، یک انسانیم با تمام حق و حقوق انسان بودن. یادمون میره که احترام به دنیای شخصی دیگران احترام به خویشتنه. مرز دوست داشتن و تحمیل رو نمی شناسیم. یا شاید برای اینه که فکر می کنیم همیشه این ماییم که راه درست رو می ریم و درست فکر می کنیم

ایکاش مایی که در از آزادی بیان و عقیده و آزادی زندانی سیاسی می زنیم، یاد بگیریم که اینا فقط مربوط به سیاست و سیاستمدار و حکومت نیست. این خونه ای که هربار سقف و در و پنجره ش رو ترمیم می کنیم از پای بست ویران است. به جای اینکه همش دنبال دلیل مشکلات تو حکومت و دین و آخوند باشیم یک کمی هم به خودمون و رفتارهامون رجوع کنیم

5 Comments:

  • At 6:04 PM, Anonymous Anonymous said…

    شهلا
    و من درد بسیاری از این ازدواج کردن
    .کشیدم
    .از من (زن ایرانی) منظور کلمه است

     
  • At 8:54 PM, Anonymous Anonymous said…

    من کاملا با شما موافقم ولی مشکل اصلی رو تو نبود آموزش میبینیم چیزی که خیلی بر عهده ما و خانواده ها نیست . این وظیفه حکومته که ذهن نسلها رو عوش کنه اما آیا این درست روش کار شده؟

     
  • At 8:56 PM, Anonymous Anonymous said…

    من کاملا با شما موافقم ولی مشکل اصلی رو تو نبود آموزش میبینیم چیزی که خیلی بر عهده ما و خانواده ها نیست . این وظیفه حکومته که ذهن نسلها رو عوض کنه اما آیا این درست روش کار شده؟

     
  • At 11:31 PM, Anonymous Anonymous said…

    سلام، به مطلب شما در گزيده بلاگستان فارسي، لينک داده شد. موفق باشيد
    http://bloggestaan.com/blog/index.php?op=ViewArticle&articleId=85&blogId=1

     
  • At 11:06 AM, Blogger عاطفه said…

    قبول دارم که حکومت دینی هم تا حدی مستحکم کننده این جریان فکریه و حکومت هم وظیفه فرهنگ سازس داره اما این فرهنگ باید بین مردم که ما هم جزوشون هستیم جا بیفته پس چرا خودمون نسازیمش؟ حداقل کاری که از دستمون برمیاد انجام بدیم

     

Post a Comment

<< Home