... یاد من باشد

Wednesday, August 30, 2006

هی آقا خجالت بکش

جمعه گذشته با دوستم میدون 7تیر قرار داشتیم که از اونجا بریم کافه کوپه، دوستم کمی زودتر می رسه، داشته قدم می زده که یک نفر با زانتیا ایجاد مزاحمت می کنه، این دوست من اون آقا رو می شناسه اما به روی خودش نمیاره و از اونجایی که خودش عینک آفتابی زده بوده آقاهه ایشون رو نمی شناسه. ظاهرا یارو ول کن ماجرا نبوده، دوست منم که می بینه طرف خیلی سمجه و داره میره رو اعصابش، برمی گرده و عینکش رو برمیداره و سلام می کنه، طرفم که می بینه خیلی گند زده سلام و احوال پرسی و ... جناب مزاحم خیابونی که می خواستن خانم بلند کنند، فوق لیسانس برق دانشگاه شریف و رئیس یکی از بخش های اون شرکتیه که این دوست من کار می کنه

7 Comments:

  • At 7:55 PM, Blogger Donya said…

    کیه که خجالت بکشه؟

     
  • At 8:13 PM, Anonymous Anonymous said…

    چه اشکالی داره؟؟!!! اونم دل داره دیگه!!! اینم جواب اقاهه!!

     
  • At 8:26 AM, Anonymous Anonymous said…

    واییییییی. خدایی چه اتفاق باحالیه. کاش یه بار برای منم بیفته اونوقت میدونم چه طوری بابای اون همکارای چلمنگمو دربیارم!!

     
  • At 1:14 PM, Anonymous Anonymous said…

    قیافه ی آقای دیدنی بوده نههههه؟؟؟؟؟؟؟؟

     
  • At 12:42 AM, Blogger مهدی said…

    جامعه حال ایرانی از نظر من در این جور موارد در شرایط بحرانیه. یه جور فساد فرهنگی که هیچ ربطی هم به دین و این جور چیزا نداره ...

     
  • At 7:41 PM, Blogger Yao said…

    جاي من خالي!ولي طرف خيلي خروجواد بوده حتما با سهميه چيزي قبول شده
    مگه عينك آفتابي آدمو كون فيكون مي كنه آخه؟ يا نه اصلا اومد و دخترخالت از آب در اومد بعد چي؟مضحك

     
  • At 11:58 AM, Anonymous Anonymous said…

    Maaaaaaaaaaaaaaaaaaaaa!!!!!!!!!!!

     

Post a Comment

<< Home