... یاد من باشد

Wednesday, October 18, 2006

دیدین خانواده ها بخصوص مامان ها یا کسانی که مثلا خیلی آدم رو دوست دارن خیلی وقت ها با استدلال به همین دوست داشتن و اینکه خیر ما رو می خوان، سعی می کنن مانع انجام بعضی کارها یا حتی داشتن برخی طرز تفکرات بشن!؟ بعضی وقت ها که اساسی میرن رو اعصاب آدم. همیشه به این فکر می کردم که من اگر واقعا کسی رو دوست دارم این حق رو هم براش قائل می شم که خودش اونطور که دوست داره عمل یا فکر کنه، من هم می تونم تجربیاتم رو در اختیارش بگذارم تا اگر دوست داشت استفاده کنه نه اینکه مجبورش کنم چون دوستش دارم. تا اینکه چند شب پیش در حین خوندن کتاب "یک مرد" به این جملات برخوردم: عشق آن نیست که به دیگران، به آنهایی که می خواهند مبارزه کنند و در راه آن بمیرند، زنجیر بزنی. عشق آنست که بگذاری در راهی و به شکلی که انتخاب کرده اند بمیرند

4 Comments:

  • At 5:10 PM, Anonymous Anonymous said…

    خوشبختانه اين روزا چون هيشكي دوستم نداره -راحتم و كاري به كارم ندارند!! پسر بدي شدم نه؟!! : دي

     
  • At 2:03 PM, Anonymous Anonymous said…

    farmayeshatet kamelan sahih...vali ta madar nashi nemifahmi ke ina kheioro salaheto mikhan!:D:D

     
  • At 11:30 PM, Anonymous Anonymous said…

    جمله اش فلسفی بود !

     
  • At 8:57 AM, Anonymous Anonymous said…

    خدا مامان ها رو هدایت کنه...







    شورشی بزرگ باش که این مهم ترین نشانه ی بودن است.

     

Post a Comment

<< Home