... یاد من باشد

Wednesday, November 29, 2006

ـ فقط کافیه فکر کنی برای یکی از نزدیکانت اتفاق بدی افتاده, اونوقته که فقط دنبال شواهدی برای اثباتش می‌گردی. این اولین فکریه که با دیدن اولین صحنه‌های " چه کسی امیر را کشت " تو ذهنم جرقه می‌زنه
ـ یکشنبه و دوشنبه, کافه 4چوب, کوچک و دنج و خلوت, ماربارو قرمز, ساعت‌های دوست‌داشتنی با یک آدم دوست‌داشتنی ویکی از اولین تجربیات که خیلی مزه داد
ـ هوس لبو خوردن رو, وقتی از جلوی لبوفروشی میدون تجریش رد می‌شی و با دیدن بخارش دلت قیلی ویلی میره, توی این سرما بندازن تو جونت اما فقط در حد همین هوس انداختن باشه, چه حسی بهت دست میده!؟
انسان بودن يعني اينكه وقتي با كسي مشتاقانه كوهي رو بالا رفتي اما رو قله حس كردي ازش بي‌نياز شدي، يادت نره كه اون پايين چقدر بهش نياز داشتي. این جمله رو تو یادداشت‌های فرهنگ خوندم, اینجا نوشتمش تا یادم و یادتون باشه

3 Comments:

  • At 6:08 PM, Anonymous Anonymous said…

    خیلی بیشتر از این ها انتظار داشتم منی دونم چرا

     
  • At 6:09 PM, Anonymous Anonymous said…

    خیلی بیشتر از این ها انتظار داشتم نمیدونم چرا...
    " دوست داشتنی" بقیه داره... نداره؟

     
  • At 6:13 PM, Anonymous Anonymous said…

    فیلم مزخرف بی داستان از آدم ناتوان در روایت.
    فقط در سینمایی خاص حال می دهد شاید.....

     

Post a Comment

<< Home