... یاد من باشد

Saturday, December 02, 2006

دیروز اولین طرحم رسما تایید شد و من بعد از 6 ساعت کار ممتد و 4-5 ساعت بلاتکلیفی و سوال و جواب بالاخره ساعت 4:30 بعدازظهر از شرکت که آمدم بیرون احساس سبکی کردم و تمام مسیر شرکت در خیابان دولت تا شریعتی رو پیاده طی کردم و سفید شدم و اصلا دلم نمی‌خواست به نگرانی‌هام توجه کنم.
دیشب هم چون در حیاط خوابگاه بسته بود مجبور شدیم از پنجره سالن مطالعه بریم توی حیاط تا بتوانیم یک برف بازی حسابی بکنیم.
می‌گه تو اگر وقت کردی یک کمی هم درس بخون میگم آدم باید از فرصت استفاده کنه دیگه معلوم نیست اینطوری برف بشینه و فرصت برف بازی دست بده که. فردا امتحان دارم پس فردا تحویل تمرین سیمولیشن مدل آیزینگ که خیلی به قول بچه‌ها خفن است! پس فردا تحویل 5تا پروژه گرافیکی و 4شنبه تحویل کار شرکت و صحبت‌های جدی برای شروع کار! یک ساعت دیگه هم کلاس دارم . به نظرتون من الان تو سایت خوابگاه چه‌کار می‌کنم!؟

5 Comments:

  • At 12:26 PM, Anonymous Anonymous said…

    فکر کنم

     
  • At 12:26 PM, Anonymous Anonymous said…

    فکر کنم

     
  • At 12:29 PM, Anonymous Anonymous said…

    هنوز نوشته ام کامل نشده فرستاده شد چرا؟
    داشتم می نوشتم فکر کنم من الان دچار استرس شدم ولی تو آرامشت را از دست نده.. وقتی آرامش داشته باشی کارها هم درست پیش میره
    موفق باشی

     
  • At 6:12 PM, Anonymous Anonymous said…

    اگر بخواهم با توجه به این نوشته ها توصیفت کنم آن هم در یک کلمه:
    لحظه
    آدمی در لحظه
    در اندیشه لحظه
    همان لحظه که در آن است.
    لذت از لحظه
    لذا از لحظه ای که دوست دارد.
    مشتاق انجام کاری که دوست دارد در لحظه ای که در آن هست

     
  • At 7:24 PM, Anonymous Anonymous said…

    sallam .man ali hastam.ye poroje daram dar rabete ba modele ising.bayad barnamasho bevasileye monte carlo benevisam .ehtyaj be komak daram .barnamasho peyda kardam vali asan nafahmidam ising chye.age mishe be man etellaate farsi darbareye modele ising bedid .age mishe foori.lotf mikonid.asardari_ir@hotmail.com
    montazeram

     

Post a Comment

<< Home